ماهی گیری بو دار


ما به مدت یک هفته اونجا می مونیم.این فرصت خوبیه تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم پس لطفا لباس کافی برای یک هفته برام بردار و وسایل ماهیگیریمو هم آماده کن.


ما از اداره حرکت می کنیم و من سر راه وسایلم رو از خونه بر می دارم ، راستی اون لباسای راحتی ابریشمی آبی رنگه رو هم بردار ادامه مطلب ...

یه شعر کوتاه با حال

18سالگیم حس عجیبی بود و رفت / در کلاس و مدرسه حال غریبی بود و رفت


خاطرات با شما بودن به یادم مانده است / جنگ ما با مدرسه، جنگ صلیبی بود و رفت!!

شریعتی میگوید :

« علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر بود ... »
یعنی :

یعنی اگر رستم در افسانه ها بود ، علی (ع) حقیقت بود...
یعنی اگر آشیل نقطه ضعف داشت ، علی (ع) خالی از نقطه ضعف بود...
یعنی : اگر هرکول جسم قوی داشت ، روح قوی نداشت ...
ولی علی (ع) هم جسم قوی داشت ، هم روح قوی...
علی هم در خیبر از جا میکَند ، هم با بچه های یتیم گریه میکرد !

علی افسانه ای واقعی بود...

«شهادت امیرالمومنین ، علی علیه السلام تسلیت باد...»

عاشقانه اما...

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

 

در آن روز ها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

  ادامه مطلب ...

تماس با"اطلاعات لطفا"

قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می‌ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم ...

 

وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم.

 

هنوز جعبه قدیمی‌و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده.

 

قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می‌ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم !

 

بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی می‌کند که همه چیز را می‌داند . اسم این موجود اطلاعات لطفآ بود ، و به همه سوالها پاسخ می‌داد...  ادامه مطلب ...