شعربافی یکی از پیشه های قدیمی و سنتی مردم یزده که به همون بافندگی منسوجات گفته میشه
مثل پارچه های دارایی و ترمه
من هم مثل خیلی از یزدی ها نسل اندر نسلم شعرباف بودن
مامان بزرگم هم شعرباف بود و همیشه این شعر روی زبونش بود:
باقلا خوردیمو خیلی مست شدیم/شاهزاده اومد و دربه در شدیم
شاهزاده اومد و دوختیم سرداری(چادر)/همشو فروختیمو رفتیم شعربافی
شعربافی آی شعربافی آی شعربافی
هرکه تندش بافت نون شب نداشت/ هرکه کندش بافت مرد از گشنگی